مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان بر لزوم تقویت بحث نرمافزاری تاکید فرمودند و خاطرنشان ساختند که سطح توان دفاعی ایران در مقابل تهدیدات سختافزاری خوب است اما مسأله امروز کشور در واقع تهدیدات نرمافزاری است.
نگاهی به رویکرد کشورهای غربی نشان میدهد که در سالهای اخیر تهدیدات سخت افزاری برای قدرتهای سلطهطلب هزینه زیادی بهدنبال داشته و موجب اتحاد ملتها علیه سیاستهای سلطهطلبانه آنها میشود.
از سوی دیگر چنین رویکردی علاوه بر هزینههای اقتصادی، اعتبار این کشورها را نیز در سازمانهای بینالمللی و افکار عمومی جهانی از بین خواهد برد.
باید گفت که حملات نرمافزاری بهگونهای است که میتواند نیروهایی را بهشکل غیرمستقیم به خدمت دشمن در بیاورد تا اهداف بیگانه را تأمین کنند.
در این روش افرادی که به لحاظ نرمافزاری تحت تأثیر القائاتی قرار میگیرند، کاملا بدون هزینه و در واقع غیرمستقیم نظرات دشمن را تأمین خواهند کرد.
تجربیات سیاسی نشان داده حملات سخت مثل کودتا یا حملههای نظامی قطعا بسیار پرهزینه است و همین امر سالهاست سبب شده قدرتهای سلطهجو تنها در موارد خاص و زمانی که هیچ راهحلی وجود نداشته باشد، ناگزیر به برخوردهای نظامی و سخت شوند.
با این حال در بیشتر مواقع این قدرتها سرمایهگذاری خود را به برخوردهای نرم اختصاص داده و بهگونهای عمل میکنند که هجمههای آنان اثرگذار باشد و در این زمینه از دپیلماسی عمومی نیز بهره میگیرند.
آنها در درون یک ملت نیروهایی را در دو شکل بکار میگیرند. یکی از این اقدامات کار بر افکار عمومی و تولیدات فکری است.
دشمنان کشور با به بکارگیری تولیدات فکری، بتدریج شاخصهای فکری افراد مورد نظرشان را تغییر داده و بهگونهای بر آنان تأثیر میگذارند که تا حدی علیه مصالح ملت خودشان بهنفع دشمن وارد عمل شوند.
این توجیه آنقدر خوب صورت میگیرد که این افراد هیچ احساس ناگوار و عذاب وجدانی نسبت به عملکرد خود نخواهند داشت و حتی خود متوجه تغییر شاخصهای ذهنی خود در مسیری هدایتشده، نمیشوند و نمیدانند که در خدمت دشمن قرار گرفتهاند.
بررسی و مطالعه تاریخ کشورمان نشان میدهد که این بحث در دیپلماسی عمومی اکنون در رسانهها سرمایهگذاری شده و از مطبوعات گرفته تا رسانههای تصویری و حتی برگزاری سمینارها، همایشها و... در نقاط مختلف جهان از جمله ایران در بر میگیرد.
همچنین آنها از این طریق به جامعه خوراک فکری داده و اهداف خود را دنبال میکنند.
متأسفانه در مقابل چنین تهاجمی در کشور سرمایهگذاریهای لازم صورت نگرفته و ما نسبت به آن غفلت داشتهایم.
ایران تجربه و سابقه چندین کودتای نظامی از سوی امریکا و انگلیس را داشته است و بههمین دلیل است که حساسیت بر موارد سختافزاری بیشتر شده و بر آنها متمرکز شدهایم. همین امر سبب شده که کشور بتواند برخورد سخت دشمنان را خنثی کند.
این تجربه بهویژه در دوران جنگ تحمیلی که با هدایت آمریکاییها علیه ایران صورت گرفت، بیشتر شد. در آن زمان ناگزیر شدیم در زمینه مسائل سخت یعنی تسلیحات سرمایهگذاری کنیم تا بتوانیم جلوی تهاجم دشمن را بگیریم و خوشبختانه امروز کسی جرات نمیکند نگاه تهاجمی به ایران داشته باشد.
در زمینه تهاجم نرم دشمنان اما سرمایهگذاری لازم را نکردهایم و همین امر باعث شده آنها بتوانند حتی به درون بسیاری از مطبوعات رسوخ کنند.
این به آن معنا نیست که این رسانهها در خدمت آنها قرار گرفتهاند بلکه از نظر فکری به آنها گرایش پیدا کرده و تحت تأثیر تبلیغات آنها قرار گرفتهاند.
این آفت بزرگی است که لازم است در زمینه برطرفکردن آن سرمایهگذاریهای جدی صورت بگیرد.
در این راستا باید اهل مطالعه و تحقیق در هر جایگاهی که هستند مانع سرمایهگذاریهای دشمنان شده و نتایج منفی آن برای منافع ملی کشور را تبیین کنند.
بهویژه در شرایط فشار اقتصادی کشور باید از همه ظرفیتهای مردمی برای خنثیکردن تهاجمهای نرم استفاده کند. در این راستا لازم است که نخبگان جوان کشور نیز از لحاظ فکری تغذیه شده و شرایط به گونهای نباشد که آنها نیز به سمت دشمن هدایت شوند. بهعنوان مثال در مورد اظهارات ترامپ که بهشکل خصوصی مطرح شده بود، او موضعگیری نژادپرستانه در مورد ملت ایران داشت. متأسفانه این مسأله در رسانهها منتشر نشد و حتی شاهد بودیم که برخی از رسانهها در اظهارات وی دخل و تصرف داشتهاند. اظهارات ترامپ بهگونهای منعکس شد که گویا او بدون هیچ شرطی بهدنبال مذاکره با رئیسجمهور ایران است و این ایران است که مذاکره را نمیپذیرد.
درحالی که وقتی گزارش ماوقع را بررسی میکنیم، میبینم که او مذاکره را مشروط به خلع سلاح کامل ایران دانسته است.
چنین درخواستی بهمعنای آن است که یک نفر به همه قابلیتها و توانمندیهای شما توهین کند.
از سوی دیگر ترامپ تهدید میکند که اگر مذاکره نکنید نیز با اشاره امریکا به اسرائیل، صهیونیستها به ایران حمله و کشور را بمباران خواهند کرد.
این مذاکره نیست بلکه یک تهدید است. هر ایرانی که چنین تهدیدی را بشنود نسبت به قلدری و برخوردهایی از موضع تبعیض نژادی، دچار نفرت و انزجار میشود و تن به چنین پیشنهادی نمیدهد.
حتی شاهدیم که برخی افراد غربگرا در مطبوعات و رسانهها به بهانه تعطیلات این مطالب را منتشر نکردند اما زمانی که رهبری ایران اعلام کردند که تحت چنین شرایطی مقامات ایرانی با مقامات امریکایی مذاکره نخواهند کرد، بهگونهای خبر مطرح شد که گویا رئیسجمهور آمریکا برای مذاکره اعلام آمادگی کرده و رهبری ایران این پیشنهاد را رد کردهاند.
در حقیقت دشمنان با طراحی نرم وارد میدان شده و این ذهنیت را در جامعه تکثیر میکنند که آنها طرفدار مذاکرهاند و ایران طرفدار مذاکره نیست.
مردم کشورمان شاهد هستند که مسئولان در بدترین شرایط هم میز مذاکره را ترک نکردند و اعتقاد جدی به مذاکره داشتند اما آنها قطعا حاضر نیستند این تحقیر را بپذیرند که با کسانی که مذاکره را ترک کردند و حالا چهره معصومانه طرفدار مذاکره به خود میگیرند، سر میز مذاکره بنشینند.
در مذاکره طرفین باید طرفدار اصولی باشند. مقامات کشورمان طرفدار این اصل بودند که همه مسائل از طریق مذاکره قابل حل است و در طرف مقابل کسانی هستند که میخواهند از طریق قلدری مذاکره را بهعنوان یک ابزار در خدمت اهدافشان قرار دهند.
گویا ایران است که نمیخواهد مذاکره را بپذیرد و مسائل را از طریق مذاکره حلوفصل کند.